loading...
عشق...
سینااحمدی بازدید : 4 چهارشنبه 09 بهمن 1392 نظرات (0)

من هنوز چیزی نگفتم که تو طاقتت تموم شد
باقیشو بگم میبینی گریه هات کلی حروم شد
من که آسمون نبودم اما عشق تو یه ماهه
سرزنش نکن دلم رو به خدا اون بی گناهه
باز که ابری شد نگاهت بغضتم واسم عزیزه
اما اشکات رو نگه دار نذار این جوری بریزه
حال من خیلی عجیبه دوست دارم پیشم بشینی
من نگاهت بکنم تا تو چشام عشقو ببینی
بدجوری دیوونتم من فکر نکن این اعتراضه
همیشه نبودن تو کرده این دل رو کلافه
می دونم فرقی نداره واست عاشق بودن من
می دونم واست یکی شد بودن و نبودن من
اولش گفتم یه حسه یا یه احترام ساده
اما بعد دیدم یه عشقه تازه اندازه اش زیاده
بیا و مثل گذشته جز به من به همه شک کن
من بدون تو می میرم بیا و به من کمک کن

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 2
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 3
  • آی پی دیروز : 12
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2
  • بازدید ماه : 2
  • بازدید سال : 9
  • بازدید کلی : 82